در ابتدا باید اشاره شود که از نظر اسلام هر تفکری عبادت نیست تا چه رسد که از هفتاد سال عبادت برتر تلقی شود، بلکه تفکری که در احادیث اسلامی برای آن فضیلت بسیار وارد شده تفکری است که در مسیر تکامل معنوی انسانی باشد.
تفکری که انسان درباره مسائل مادی بدون هیچ گونه ارتباطی با مسائل معنوی داشته باشد از آن خاصیت برخوردار نیست. مثلاً انسان بیندیشد که هدف از آفرینش وی چیست و این که خلقت او بیهوده نمیباشد و ارزش او به چیست؟ این تفکر که انسان را به هدف خلقت، که رشد آدمی و در بستر عبادت خدا است ، متوجه میسازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر میتواند معلول چنین تفکری باشد. در قرآن به زیباترین شکل جریان فکری مطلوب اشاره شده است:«همانا در آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز، نشانههایی برای خردمندان است، آنان که خدا را (در همه احوال) ایستاده، نشسته، و بر پهلو آرمیده یاد میکنند. همچنین در آفرینش زمین و آسمان اندیشه میکنند( که) خدایا ! تو اینها را بیهوده نیافریدی....»(1)
پس تفکر حقیقی به ارتباط و عبودیت واقعی خداوند منتهی میشود. اما عبادت بدون تفکر آن اهمیت را نخواهد داشت.
خدا به انسان نیروی فکر و تعقل داد که ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستی تدبّر و تفکر کند، زیرا حاصل چنین تفکری، انسان ساز است و راه عبودیت و بندگی را به بهترین شکل می نمایاند. آن چه در آیات و روایات در باب برتری تفکر به چشم می خورد، تفکری است که از ظلمت به نور رهنمون کند! تفکری که انسان را از حالت ایستایی بازستاند و به حرکت و پویایی درآورد.
خداوند فرموده است:
" آیا پیش خود فکر نمی کنند که خدا آسمان ها و زمین و هر چه در بین آن ها است، همه را جز به حق (و برای حکمت و مصلحت) و به وقت معیّن نیافریده است؟"(2)
تفکر در خلقت آسمان و زمین و نظم دقیق در آفرینش ، انسان را به عظمت خداوند و جایگاه خود در مجموعه عالم هستی آشنا می کند. معرفت و شناخت، به تمام کارها و اعمال انسان معنی و جهت می دهد. عباداتی که بدون تفکر و معرفت باشد، ارزش چندانی ندارد و انسان را آن گونه که شایسته است، به کمال نمی رساند. در روایات نیز از تفكر به عنوان بهترین عبادت و طریق علم و عمل و نیل به سعادت و درجات عالی یاد شده است. حضرت علی(ع) می فرماید: «لا عِلْمَ كالتَّفَكُّر»[3] هیچ علمی مثل تفکر نیست. و نیز در مقام نصیحت به فرزندش امام حسن(ع) خاطر نشان می سازد: «لا عِبادَهَ كالتَّفَكُّرِ فی صَنْعَهِ الله» .(4) .هیچ عبادتی همانند اندیشیدن در آفرینش خدا نیست. و همچنین می فرماید: «التَّفَكُّرُ یَدْعُوا الی البِرِّ و العَمَلِ».(5) تفکر انسان را به سوی نیکی و عمل صالح دعوت می کند.
پس تفکر نقش سرنوشت ساز برای انسان دارد. چه بسا یك ساعت فكر كردن كه سرنوشت انسانی را تغییر داده و بسا عبادتهای چندین ساله كه با غفلتی به بیحاصلی انجامیده است. از این رو حضرت امام (ره) در این باره می گوید:
اگر انسان عاقل لحظه ای فكر كند، می فهمد كه مقصود از این بساط چیز دیگری است و منظور ازاین خلقت، عالم بالا و بزرگتری است و این حیات حیوانی مقصود بالذات نیست. و انسان عاقل باید در فكر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم كند و با خود خطاب كند: ای نفس شقی! كه سالهای دراز در پی شهوات، عمر خود را صرف كردی و چیزی جز حسرت، نصیبت نشد، خوب است قدری به حال خود رحم كنی، از مالك الملوك حیا كن و قدری در راه مقصود اصلی، قدم زن كه آن موجب حیات همیشگی و سعادت دائمی است و سعادت همیشگی را مفروش به شهوات چند روزه فانی كه آن هم به دست نمی آید، حتی با زحمتهای طاقت فرسا.(6)
انسان با اندیشیدن در ملکوت آسمان ها و زمین، جایگاه خویش را به دست می آورد که چه اندازه حقیر و ناتوان است. چنین اعترافی سازنده خواهد بود و ارکان توحیدی آدمی را قوی و بنیادین خواهد کرد و چه مطلوبی بهتر از این از بنده نسبت به خدا؟! گفتنی است در این یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر محسوب شده این نکته قابل توجه است که ممکن است با یک ساعت تفکر انسان به حقایقی از معرفت دست یابد که با سال ها عبادت به آنها نرسد بخصوص این که بسیاری از عبادت های بی تفکر ودر حد ادای تکلیف شریعی انجام می شود وخاصیت کشف حقایق درپی انجام آن بسیار اندک و یا نیست، بدیهی است که در مقام ارزش یابی از این گونه عبادت ها یک ساعت تفکر از آن ها بهتر است.
پینوشتها:
1 . آل عمران(3) آیه 191-190.
2. روم(30) آیه 8.
3 . نهج البلاغه، نشر موسسه امیر المومنین، قم 1375 ش، قصار 113.
4. مجلسی، بحارالانوار، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت،1403ق، ج68، ص 324.
5. شیخ عباس، سفینه البحار؛ نشر موسسه انتشاراتی معصومه، قم، ج 3، ص 123 ذیل «فكر».
6. امام خمینی، چهل حدیث؛ نشر موسسه آثار امام خمینی، 1387 ش، ص 6.
چرا يک ساعت تفکر بهتر از 70 سال عبادت است؟
تفكري كه در احاديث اسلامي براي آن فضيلت بسيار وارد شده تفكري است كه در مسير تكامل معنوي انساني باشد .
تفكري كه انسان درباره مسائل مادي بدون هيچ گونه ارتباطي با مسائل معنوي داشته باشد از آن خاصيت برخوردار نيست. مثلاً انسان بينديشد كه هدف از آفرينش وي چيست و اين كه خلقت او بيهوده نميباشد و ارزش او به چيست؟ اين تفكر كه انسان را به هدف خلقت، كه رشد آدمي و در بستر عبادت خدا است ، متوجه ميسازد و عبادت ارزشمند انسان در طول عمر ميتواند معلول چنين تفكري باشد. در قرآن به زيباترين شكل جريان فكري مطلوب اشاره شده است:«همانا در آفرينش آسمانها و زمين و اختلاف شب و روز، نشانههايي براي خردمندان است، آنان كه خدا را (در همه احوال) ايستاده، نشسته، و بر پهلو آرميده ياد ميكنند. همچنين در آفرينش زمين و آسمان انديشه ميكنند( که) خدايا ! تو اينها را بيهوده نيافريدي....»(1)
پس تفكر حقيقي به ارتباط و عبوديت واقعي خداوند منتهي ميشود. اما عبادت بدون تفکر آن اهميت را نخواهد داشت.
خدا به انسان نيروي فكر و تعقل داد كه ابتدا خود را بشناسد تا بعد از آن در احوال هستي تدبّر و تفكر كند، زيرا حاصل چنين تفكري، انسان ساز است و راه عبوديت و بندگي را به بهترين شكل مي نماياند. آن چه در آيات و روايات در باب برتري تفكر به چشم مي خورد، تفكري است كه از ظلمت به نور رهنمون كند! تفكري كه انسان را از حالت ايستايي بازستاند و به حركت و پويايي درآورد.
خداوند فرموده است:
" آيا پيش خود فكر نمي كنند كه خدا آسمان ها و زمين و هر چه در بين آن ها است ، همه را جز به حق (و براي حكمت و مصلحت) و به وقت معيّن نيافريده است؟"(2)
تفكر در خلقت آسمان و زمين و نظم دقيق در آفرينش ، انسان را به عظمت خداوند و جايگاه خود در مجموعه عالم هستي آشنا مي كند. معرفت و شناخت، به تمام كارها و اعمال انسان معني و جهت مي دهد.عباداتي كه بدون تفكر و معرفت باشد، ارزش چنداني ندارد و انسان را آن گونه كه شايسته است، به كمال نمي رساند.امام علي (ع) در وصيت خود به امام حسن (ع) فرمود:
"هيچ عبادتي همانند انديشيدن در آفرينش خدا نيست".(3)انديشيدن در خلقت و آفرينش خدا انسان را به شگفتي وامي دارد. پيامد چنين اعجابي ، فرو آوردن سر تسليم و اعتراف به حقارت و بندگي است! در نتيجه اركان عبوديت تقويت شده، عابد به معبود مي پيوندد .انسان بايد تفكر بالنده داشته باشد تا ثمره اش تكامل باشد . امام صادق (ع) فرمود:
"برترين عبادت، استمرار و مداومت انديشه درباره خدا و قدرت او است".(4)اميرمؤمنان (ع) فرمود:
"عبادت مردم پاك نهاد و با اخلاص ، انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين است".(5) انسان با انديشيدن در ملكوت آسمان ها و زمين ، جايگاه خويش را به دست مي آورد كه چه اندازه حقير و ناتوان است. چنين اعترافي سازنده خواهد بود واركان توحيدي آدمي را قوي و بنيادين خواهد كرد و چه مطلوبي بهتر از اين از بنده نسبت به خدا؟!
پينوشتها:
1 . آل عمران(3) آيه 191-190
2. روم(30) آيه 8.
3 . بحارالانوار، ج68، ص 324.
4 . اصول كافي، ج3، ص 95.
5 . جامع احاديث الشيعه، ج14، ص 310.
پاسخگو
مطلب مرتبط:
در یک ساعت هفتاد سال عبادت کنیم !
در دین اسلام هر مسلمانی در طول روز باید دقایقی را صرف عبادت خداوند متعال نماید. پنج وقت نمازهای واجب یومیه ، خواندن دعا و انجام دیگر مستحبات جزوی از عبادت روزانه ی یک فرد مسلمان است .اما آیا عبادت فقط در این اعمال خلاصه می شود ؟ یا اینکه اعمال دیگر هم می توانند جزو عبادات مسلمان واقع شوند ؟ باید دانست که دین اسلام دینی است بر پایه ی عقل وتفکر که گرچه به عبادات بدنی مانند نماز و روزه و غیره دستور می دهد اما بخش اعظم ایمان را در تعقل وتفکر جستجو می کند . چنانکه وجود آیات متعدد قرآن کریم در باب تفکرو تأمل و تدبر گواه این مدعاست .« أفلا یتدبرون القرآن ولو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا» آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند.(1) و در جایی دیگر می فرماید : «أفلا یتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها» آیا آنها در قرآن تدبر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟! (2)
در واقع دین اسلام با این اهمیتی که برای تفکر و تأمل و اندیشیدن قائل شده است می خواهد جایگاه ویژه آن را در گرایش بیشتر انسان به پرستش پروردگار یادآور شود ، چه ، اساس هر عملی چه نیک و چه بد تفکر است . به عبارت دیگر اندیشیدن درست انسان را به سمت با خدا بودن سوق می دهد و نیندیشیدن وافکار بد او را به طرف شیطان می کشاند . پیامبر اسلام ( ص) می فرماید : « تفکر می خواند آدمی را به نیکویی وعمل به آن »(3)
اما آنچه که به نام تفکر یا تأمل و یا اندیشیدن در قرآن و احادیث و متون اسلامی آمده واقعا ً چه نوع تفکری است ؟ و آیا هر نوع تفکری را عبادت می گویند ؟ در پاسخ باید گفت ؛ آنچه که در قرآن و احادیث به نام تفکر معروف است سوای آن فکر کردنی است که روزانه قسمت اعظم ساعات ما را به خود اختصاص می دهد .به عبارت دیگر تعقل و تأمل قرآنی با « گپ زدن های فرسوده ی ذهنی » کاملا ً متفاوت است . برای توضح بیشتر برآورد محققان را متذکر می شویم که : « ذهن ما هر روز در مدت بیداری حدود شصت هزار فکر را برآیند می کند . به بیانی دیگر روزی شصت هزار بار ، چیزی به نام فکر جدید به هشیاری ما وارد شده و پس از خروج ، فکر دیگری جای آن را می گیرد . نکته ی قابل توجه تعداد غیر متعارف افکار نیست بلکه این حقیقت است که همان شصت هزار اندیشه ای که دیروز و روزهای پیش از آن ، در ذهن ما فرآیند می شد امروز نیز از ذهنمان می گذرد .در حقیقت دنیای درونی ما همانند کندویی که مملو از زنبور است ، از اندیشه های یکسان که مداوم تکرار می شوند لبریز است .» (4) به همین دلیل است که نام اینگونه افکار را «گپ زدن های فرسوده ذهنی» نامیده اند زیرا خاصیتی جز فرسایش ذهن و خسته کردن آن ندارند . فکر کردن بیهوده درباره گذشته یا فکر کردن درباره ی آینده و رؤیا پردازی ها از این دست افکارند .
اما نوع دیگری از تفکر که مورد تأکید اسلام و قرآن است همانا اندیشیدن درباره آنچه است که انسان را به خدا نزدیکتر می کند و آن اندیشه درباره ی مخلوقات خداوند اعم از آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنهاست قرآن در این باره می فرماید :« إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُون»(5)
در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنین) در تغییر مسیر بادها و ابرهایی که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههایی است (از ذات پاک خدا و یگانگی او) برای مردمی که عقل دارند و میاندیشند!
آری اندیشیدن درباره ی خلق آسمانها و زمین و چگونگی خلقت انسان به ما یادآوری می کند که این نظام حتما ً خالقی دارد که باید عبادت شود و به یگانگی ستایش گردد .و این نوع تفکر است که امام صادق (ع) درباره آن می فرماید : « فکر آئینه حسنات است و کفاره ی سیئات و روشنی دلها و وسعت خلق . به وسیله ی آن می رسد آدمی به آنچه صلاح امر معاد است ، و حاصل می شود اطلاع بر عواقب امور و زیادتی در علم و آن خصلتی است که هیچ عبادتی مثل آن نیست .» (6)
بنابرآنچه گفته شد اینکه انسان بیندیشد و در خلقت منظم و بی عیب ونقص جهان آفرینش تدبر کند ونیز در وجود خود سیر کند ، خود را بشناسد و بداند که چه گوهر وجودی دارد از هرآنچه بدی وناراستی گریزان می شود و تنها سر به آستان حق می ساید و در همه حال بندگی و پرستش معبود را بر هر چیزی ترجیح می دهد . «الَّذِینَ یذْكُرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیتَفَكَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!(7)
آری و چنین تفکری است که به فرموده پیغمبر اسلام (ص) یک ساعت آن بهتر از هفتاد سال عبادت است .
پانویس
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. سوره نساء آیه 82
2. سوره محمد آیه 24
3. معراج السعادة ، ملا احمد نراقی
4. وجود متعالی انسان ، وین دایر ، ترجمه از محمد رضا آل یاسین ، ناشر: هامون ، صفحه 237
5. سوره بقره آیه 164
6. معراج السعادة ، ملا احمد نراقی
7. سوره آل عمران آیه19
چرا در اسلام 1 ساعت تفكر بهتر از 70 سال عبادت است ؟ براي چه در اسلام عالم مقام بالايي دارد
مقام عالم
عالم مقام بالايي دارد چون نه تنها حامل علم، بلكه خود نيز داراي علم است ؛علم ارزش ذاتي دارد، ارزش ذاتي يعني اين كه كسي به علم ارزش نداده، بلكه همانطوري كه طلا ونقره وبعضي از فلزات ذاتا داراي ارزشند ، علم نيز چنين است ؛ لذا عالم نيز ارزشمند است ومقام بالايي دارد .
اما چرا تفكر يك ساعت ارزش 70 سال عبادت را دارد ؟
در دين اسلام هر مسلماني در طول روز بايد دقايقي را صرف عبادت خداوند متعال نمايد.پنج وقت نمازهاي واجب يوميه ، خواندن دعا و انجام ديگر مستحبات جزوي از عبادت روزانه ي يك فرد مسلمان است .
اما آيا عبادت فقط در اين اعمال خلاصه مي شود ؟ يا اينكه اعمال ديگر هم مي توانند جزو عبادات مسلمان واقع شوند ؟
بايد دانست كه دين اسلام ديني است بر پايه ي عقل وتفكر كه گرچه به عبادات بدني مانند نماز و روزه و غيره دستور مي دهد اما بخش اعظم ايمان را در تعقل وتفكر جستجو مي كند .چنانكه وجود آيات متعدد قرآن كريم در باب تفكرو تأمل و تدبر گواه اين مدعاست .« أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا» آيا درباره قرآن نميانديشند؟! اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مييافتند.(1)
و در جايي ديگر مي فرمايد : «أفلا يتدبرون القرآن أم على قلوب أقفالها» آيا آنها در قرآن تدبر نميكنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟! (2)
در واقع دين اسلام با اين اهميتي كه براي تفكر و تأمل و انديشيدن قائل شده است مي خواهد جايگاه ويژه آن را در گرايش بيشتر انسان به پرستش پروردگار يادآور شود ،
چه ، اساس هر عملي چه نيك و چه بد تفكر است .به عبارت ديگر انديشيدن درست انسان را به سمت با خدا بودن سوق مي دهد و نينديشيدن وافكار بد او را به طرف شيطان مي كشاند .
پيامبر اسلام ( ص) مي فرمايد : « تفكر مي خواند آدمي را به نيكويي وعمل به آن »(3)
اما آنچه كه به نام تفكر يا تأمل و يا انديشيدن در قرآن و احاديث و متون اسلامي آمده واقعا ً چه نوع تفكري است ؟ و آيا هر نوع تفكري را عبادت مي گويند ؟
در پاسخ بايد گفت ؛ آنچه كه در قرآن و احاديث به نام تفكر معروف است سواي آن فكر كردني است كه روزانه قسمت اعظم ساعات ما را به خود اختصاص مي دهد .به عبارت ديگر تعقل و تأمل قرآني با « گپ زدن هاي فرسوده ي ذهني » كاملا ً متفاوت است .
براي توضح بيشتر برآورد محققان را متذكر مي شويم كه : « ذهن ما هر روز در مدت بيداري حدود شصت هزار فكر را برآيند مي كند .
به بياني ديگر روزي شصت هزار بار ، چيزي به نام فكر جديد به هشياري ما وارد شده و پس از خروج ، فكر ديگري جاي آن را مي گيرد . نكته ي قابل توجه تعداد غير متعارف افكار نيست بلكه اين حقيقت است كه همان شصت هزار انديشه اي كه ديروز و روزهاي پيش از آن ، در ذهن ما فرآيند مي شد امروز نيز از ذهنمان مي گذرد .
در حقيقت دنياي دروني ما همانند كندويي كه مملو از زنبور است ، از انديشه هاي يكسان كه مداوم تكرار مي شوند لبريز است .» (4)
به همين دليل است كه نام اينگونه افكار را «گپ زدن هاي فرسوده ذهني» ناميده اند زيرا خاصيتي جز فرسايش ذهن و خسته كردن آن ندارند . فكر كردن بيهوده درباره گذشته يا فكر كردن درباره ي آينده و رؤيا پردازي ها از اين دست افكارند .
اما نوع ديگري از تفكر كه مورد تأكيد اسلام و قرآن است همانا انديشيدن درباره آنچه است كه انسان را به خدا نزديكتر مي كند و آن انديشه درباره ي مخلوقات خداوند اعم از آسمانها و زمين و هر آنچه ميان آنهاست ومنظور از تفكر در روايات، تفكرى است كه بر معرفت انسان بيافزايد و موجب ارتقا و تعالى روحى و معنوى او گردد نه تفكر درباره امور بيهوده و بىثمر. بله، تفكرى كه معرفت را فزونى بخشد، اگر چه اندكى باشد ثمرهاش بيش از 70 سال عبادت بدون تفكر است. زمينههاى تفكر را بايستى از قرآن آموخت، مثلاً: تفكر در آفرينش، تفكر در معاد، تفكر در عظمت پروردگار، تفكر در آيات قرآن و...
قرآن در اين باره مي فرمايد :
« إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا ينْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُون»(5)
در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايي كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبي كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايي كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايي است (از ذات پاك خدا و يگانگي او) براي مردمي كه عقل دارند و ميانديشند!
آري انديشيدن درباره ي خلق آسمانها و زمين و چگونگي خلقت انسان به ما يادآوري مي كند كه اين نظام حتما ً خالقي دارد كه بايد عبادت شود و به يگانگي ستايش گردد .
و اين نوع تفكر است كه امام صادق (ع) درباره آن مي فرمايد :
« فكر آئينه حسنات است و كفاره ي سيئات و روشني دلها و وسعت خلق . به وسيله ي آن مي رسد آدمي به آنچه صلاح امر معاد است ، و حاصل مي شود اطلاع بر عواقب امور و زيادتي در علم و آن خصلتي است كه هيچ عبادتي مثل آن نيست .» (6)
اكنون بار ديگر اين سؤال را كه تفكر در چه اموري بهتر از هفتاد سال عبادت است؟ بررسي مجددمي كنيم .
الف ) بنابرآنچه گفته شد اينكه انسان بينديشد و در خلقت منظم و بي عيب ونقص جهان آفرينش تدبر كند ونيز در وجود خود سير كند ، خود را بشناسد و بداند كه چه گوهر وجودي دارد از هرآنچه بدي وناراستي گريزان مي شود و تنها سر به آستان حق مي سايد و در همه حال بندگي و پرستش معبود را بر هر چيزي ترجيح مي دهد .
«الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
همانها كه خدا را در حال ايستاده و نشسته، و آنگاه كه بر پهلو خوابيدهاند، ياد ميكنند؛ و در اسرار آفرينش آسمانها و زمين ميانديشند؛ (و ميگويند:) بار الها! اينها را بيهوده نيافريدهاي! منزهي تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!(7)
شايسته است انسان با دقت به ابعاد آفرينش توجه نموده و آثار قدرت حق را در آن مشاهده نمايد و پيوسته به يادخدا باشد
مشاهده مىكنيد كه:
1- دعوت به مطالعه هستى و آفرينش شده است.
2- از آن قدرتى ياد كنيد كه چنين عظمتى را رقم زده است.
3- توجه به اينكه اين همه عظمت بدون حكمت و هدف نبوده است.
4- حال كه چنين است نجات خويش را از خداى سبحان تمنا كنيد، البته آيات بسيار ديگرى نيز در قرآن مجيدآمده است كه دعوت به مطالعه نشانههاى قدرت پروردگار مىنمايد.
ب) حضرت على(ع) مىفرمايد: ولو فكّروا فى عظيم القدرة و جسيم النّعمة لو جعوا الى الطريق و خافوا عذاب الحريق و لكن القلوب عليلة و البصائر مدخوله ؛ اگر در عظمت قدرت الهى مىانديشيدند و همچنين در فراوانى نعمتهاى حق تأمّل مىكردند به راهراست برگشته و از عذاب سوزان مىترسيدند. ولى چه بايد كرد كه دلها مريض و چشمها معيوب گشته و از ديدن و درك كردن حقايق بازماندهاند!.
ملاحظه كنيد كه حضرت مىفرمايد: اگر در عظمت قدرت پروردگار مىانديشيدند به پيشگاهش سر خضوع فرود مىآورند، و از عذاب دوزخ بر حذر مىماندند.
ج) در حديثى است كه خداى سبحان خطاب به حضرت موسى مىفرمايد: اى موسى نعمتهاى مرا براى مردم بيان كنيدكه در آن صورت مردم محبّت مرا در دلهاى خود خواهند گرفت.
د) بابا طاهر عريان در رباعى دلنشين خود مىگويد:
به صحرا بنگرم صحراته وينم به دريا بنگرم درياته وينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان روى زيباى ته وينم
ه) علامه طباطباى نيز مىفرمايد: جهان آيت حق است، بنابر اين انسان بايد به جايى برسد كه همان گونه كه وقتى به آيينه نگاه مىكند محو در تصوير مىشود و نظرش به خود آئينه جلب نمىشود. وقتى هم كه كوه و در و دشت و درخت وسبزه و گلها را ديد يا پرندگان رنگارنگ يا حيوانات متنوع و ... را مشاهده نمود از آن همه كمال و زيبايى محو در جمال حق شود و خصوصيات آن اشياء نظر او را جلب نكند، بلكه جهان را آينه جمال حق ببيند. به هر حال تفاوت مردان خدا و افراد ديگر در همين است كه آنها وقتى در آسمان سير مىكنند، يا در زمين سياحت مىكنند، يا در دريا شناورند، يا به زير دريا مىروند، همه جا خدا را مىبينند و ذكر و شكر خدا بر زبانشان جارى است ولى ديگران با بىاعتنايى فقط به زيبايى و نظم طبيعت چشم دوخته و خدايى برايشان مطرح نيست. برخى وقتى كنار دريا مىروند فقط امواج چشم آنها را خيره مىسازد ولى گروهى از وراى امواج، اصل آن آب و ژرفاى دريا را مشاهده مىكنند. زهى خسارت كه انسان از نعمتهاى خدا فقط لذت ببرد، ببويد و بنوشد و اشباع شود، اما هرگز به ياد منعم و آن كسى كه لحظه به لحظه تدبيرآن همه نعمت و هستى را رقم زده نباشد.
جايگاه تفكر و تعقل در قرآن
1- قرآن كريم به اشكال مختلف جايگاه بلند متفكران و دانشمندان را تذكر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18).
2- انسان را به تفكر در آفرينش و تفكر در خودشان دعوت كرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8).
3- در بسياري از آيات , بدون اين كه صريحا مردم را به تفكر دعوت كند, استدلال عقلي مي آورد; و بدون اين كه اعتبار تعبدي خود را لحاظ كند با منكران احتجاج مي كند: (هود / 35) (انبيا
/ 22) (مؤمنون / 91).
4- در تشريع احكام الهي , در بسياري از موارد فلسفه احكام را بيان مي كند, تا مردم از روي بينش , از آن تبعيت كنند: (عنكبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14).
5- در ده ها آيه نشانه هاي خود را به غرض به تفكر واداشتن مردم بيان مي كند. تعابيري چون : (لعلهم يتفكرون , لعلكم تتفكرون , افلا تتفكرون , لقوم يتفكرون ) و يا تعابيري چون : (افلا تعقلون , افلم تكونوا تعقلون , لعلكم تعقلون , ان كنتم تعقلون , لقوم يعقلون , افلا يعقلون ) كه هر يك از آنها چندين بار تكرار شده است . مطالعه اين آيات دو مطلب را به ما آموزش مي دهد: اول : اسلام بر خلاف آنچه درباره مسيحيت گفته مي شود انسان را به تفكر و تعقل دعوت مي كند و ايمان را بر پايه آن مي داند. دوم : موضوعاتي را كه از ديدگاه قرآن شايسته تفكرند بيان مي كند. شما مي توانيد با مطالعه آيات مذكور پي ببريد كه قرآن تفكر در چه موضوعاتي را توصيه كرده است .
اين موضوعات را مي توان از ديدگاه قرآن به دو بخش كلي تقسيم كرد به نام : 1) آيات انفسي (خودشناسي ) 2) آيات آفاقي . كه عبارت است از: جهان شناسي , تاريخ شناسي و آگاهي از سنن و نظامات الهي در طبيعت تاريخ , فرجام شناسي , راهنماشناسي , راه شناسي و غايت همه اين امور ((خداشناسي )) است.
روش تفكر: قرآن كريم روش تفكر صحيح را به طور كلاسيك به انسان آموزش نداده است زيرا انسان ها به فطرت خود قادر به تفكر هستند. منطقي ها تفكر انسان را داراي دو عنصر اساسي مي دانند:
1- مواد تفكر: يعني دانسته هايي كه انسان از قبل آموخته است و مي خواهد توسط آنها به مطالب جديدي دست يابد.
2- شكل تفكر: يعني چينش و نظمي كه متفكر به آن دانسته هاي قبلي خود مي دهد تا به طور صحيح به نتيجه برسد. مثلا انسان از قبل به دو قضيه علم دارد (بعضي از مصاديق الف ب است ) (همه مصاديق ب ج است ) او از كنار هم قرار دادن اين دو قضيه به صورت قهري نتيجه خواهد گرفت كه (بعضي از مصاديق الف ج است (ولي نتيجه نمي گيرد كه (همه مصاديق ((الف )) و ((ج )) است ) در علم منطق , ارزش علمي انواع مواد تفكر و چينش هاي مختلف در شكل تفكر مطرح شده است.
تفكر و انديشيدن هميشه مقدمه درست انجام دادن و انجام گرفتن بوده كه در كارهاى اساسى و زير بنايى خود اصلى محسوب مىشده است. ارزش تدبر و تفكر تا آن جاست كه رسول خدا(ص) فرمود: فكره ساعه خير من عباده سنه؛ انديشيدن يك ساعت برتر است از عبادت يك سال.
تفكر در چيزهايى كه قرآن به آن دعوت نموده مانند:
الف) تفكر و انديشه انسان در خويش كه چگونه خلق شده است و خلقت او از چه دقايق و ظرافتى و از چه قوت وضعفى بر خوردار است. قرآن مى فرمايد: افلم يتفكروا فى انفسهم؛ آيا آنان در وجود خويش انديشه نمىكنند؟
ب) تفكر در كرات فضا و آسمانها و خلقت گردش فاصله آنها و... كه مسلم انديشيدن در اين امور دانش و فرهنگ انسان را بالابرده و رشد مى دهد و اين امر را خداوند از صفات انسانهاى مؤمن مى شمارد.
ج) انديشيدن در مورد گذشتگان (جوامع و افراد موفق و يا شكست خورده) خود درسى فراموش نشدنى و سازنده است. پرورگار به رسولش حكايت آنان را بيان مىكند و سپس اميد ايجاد تفكر در شنوندگان ايجاد مىنمايد:فاقصص القصص لعلهم يتفكرون؛ حكايت كن داستان و قضاياى گذشتگان را شايد به تفكر و انديشه بنشينند نگاه كنيد عاقبت دروغگويان چگونه است؟
و در جاى ديگر مىگويد: فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين و موارد بسيارديگرى در قرآن آمده است كه بايد تفاسير را در اين زمينه مطالعه كرد.
و در بعضى از روايات آمده است: اذا قدمت الفكر فى جميع افعالك حسنت عواقبك؛ هر كارى را كه قبل از انجام آن تفكر كنى نتايج زيبايى در پى خواهد داشت
تفكرات منهي !
بايدگفت كه در مواردى تفكر و انديشه نهى شده است. زيرا ممكن است مشكلات و فسادهايى را در پى داشته باشد. از آن جمله است تفكر در مورد شهوت: من كثر فكره فى اللذات غلبت عليه؛ كسى كه زياد در شهوات و لذات بينديشد مغلوب هواها و هوسها خواهد شد
و در جاى ديگر آمده است: «كسى كه در معصيت و گناه تفكر كند به خودش واگذاشته مىشود و تأييدات الهى از اوگرفته خواهد شد».
و هم چنين نهى در تفكر ذات حضرت حق جل و على شده است. زيرا انسان مادى نمى تواند درذات نا متناهى و نا محدود خالقش فكر كند و فكر در آن راه ندارد و به اشتباه و سيه بختى خواهد افتاد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- تفكر،شهيد دستغيب. 2- تفكر،محمد على گرامى. 3- چگونه درست فكر كنيم، مترجم اردوبارى. 4- تفكر از ديدگاه اسلام،عباس محمود عفاد، مترجم عطايى.
پانويس
ــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــ
1. سوره نساء آيه 82
2. سوره محمد آيه 24
3. معراج السعادة ، ملا احمد نراقي
4. وجود متعالي انسان ، وين داير ، ترجمه از محمد رضا آل ياسين ، ناشر: هامون ، صفحه 237
5. سوره بقره آيه 164
6. معراج السعادة ، ملا احمد نراقي
7. سوره آل عمران آيه 191
19