پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
پنج رمز ارتباط صمیمانه
نوشته شده در پنج شنبه 18 آبان 1391
بازدید : 2633
نویسنده : علی اکبری


 

به این مثال توجه کنید:

به فرض همسرتان می گوید : " همیشه دیر می کنی. از انتظار کشیدن خسته شده ام. "

چگونه گوینده را خلع سلاح می کنید؟

می توانید بگویید: " بله حقیقت دارد. دیر کردم و حق داری عصبانی شوی. "

وقتی می پذیرید  دیر کرده اید همسرتان احساس می کند کسی به حرف او گوش داده و مورد احترام قرار گرفته است. در این

شرایط از شدت ناراحتی و عصبانیت او کاسته می شود.

اما اگر حالت تدافعی بگیرید و عذر و بهانه بیاورید بر شدت ناراحتی او می افزایید.

به مثال  دیگری توجه  کنید. رئیس شما می گوید : " پیشنهاد  بسیار  بدی  دادی.حواست  کجا  بود ؟  آیا هنگام نوشتن گزارش

خیالاتی شده بودی؟ "

فرض کنیم  که  برای  تهیه  گزارش و  ارائه ی پیشنهاد زحمت زیادی کشیده اید و می دانید که گزارش آنقدرها بدی ننوشته اید

،ممکن  است دوست داشته  باشید با عصبانیت برخورد  کنید  ولی  به جای  این ها به  او  چه می توانید بگویید که موثر باشد؟

می توانید بگویید : " مثل اینکه نکته مهم مطلب را فراموش کرده ام البته وقت زیادی صرف تهیه این گزارش کردم. ممکن است

نظر خود را بیشتر توضیح دهید؟ "

این طرز برخورد از شدت عصبانیت رئیس شما می کاهد و او به احتمال زیاد به طرز بهتری با شما گفت و گو می کند.

ممکن است  برخی در مخالفت با این روش بگویند : " چرا با کسی که حرف غیر منطقی می زند موافقت کنم؟ "  ممکن  است

بگویید : " این روش مبتذلی است.حاضر نیستم با کسی که با این لحن حرف می زند کنار  بیایم مگر فکر می کند که کیست؟ "

بله حق با شماست. وقتی  کسی  شما را می کوبد لازم  است  که  احساسات  خود  را  با او در میان بگذارید. شما با این طرز

برخورد  به  سود  خود  کار می کنید. وقتی کسی را  که غیر منطقی  است خلع سلاح می کنید ،نظر موافق او را به خود جلب

می کنید  و  به  جای بحث، چارچوب مشترکی  پیدا می کنید  تا یکدیگر را درک کنید،  وقتی با عمق بیشتری گوش می دهید و

نقطه  نظر  طرف مقابل خود را درک  می کنید رابطه  شما  متحول می شود. دیگر در حکم رقیبان و دشمنانی  نیستید که برای

پیروزی  مبارزه  می کنید .طرف مقابل نیز وقتی می بیند برایش احترام  قایل هستید دست از اصرار بی مورد که حق با اوست

می کشد، اغلب نرم می شود و در مقام تصدیق احساسات و نظرات شما حرف می زند.

 

مهارت گوش دادن شماره 2 : برخورد همدلانه

 

منظور  این است که  خود  را به جای دیگران بگذارید و از دریچه  چشم آن ها  نگاه و احساس کنید. از دریچه چشم دیگران فکر و

احساس کردن، در هر مکالمه ای نقش ویژه ای ایفا می کند.

اندیشیدن  همدلانه. سخن طرف  مقابل را تکرار کنید تا  بداند که شما  منظور  او را دریافته اید. می توانید  این کار را با سوال

بکنید. فرض کنیم دوست شما بگوید : " احساس می کنم رابطه ما آینده ای ندارد. اختلاف سنی ما خیلی زیاد است."

با لحنی  آرام  موضوع را  از  او  به این شکل بپرسید : " آینده ای ندارد؟ ظاهراً  اختلاف سنی ما را خیلی زیاد می دانی. ممکن

است نظرت را در این باره بگویی ؟ "

مواظب باشید لحن سخن شما طعنه آمیز یا تدافعی نباشد .

احساس همدلانه.  پس از تکرار  صحبت باید احساس او را درک  کنید. از او سوالی  کنید تا بدانید که آیا احساسات او را درک

کرده اید؟ فرض کنیم شوهرتان بی مقدمه به شما می گوید : " چرا هیچوقت گوش نمی دهی؟ گفت و گو با تو به این می ماند

که آدم سرش را به دیوار بکوبد. "

با استفاده از احساس همدلانه  می توانید به او بگویید : " مثل اینکه لجاجت زیادی به خرج داده ام. با این حساب عجیب نیست

که از من ناراحت باشی. آیا به واقع چنین احساسی داری ؟

وقتی احساسش را مطرح می سازد به جای برخورد انتقادی با او،حرفش را بپذیرید. 

می توانید  به  او  بگویید : " از  اینکه  موضوع را  با من در میان  گذاشتی خوشحال هستم. من هم وقتی کسی به حرف هایم

گوش نمی دهد ناراحت می شوم برای همین می گویم احساست را درک می کنم."

به خاطر داشته باشید که مجبور نیستید  در موافقت حرف بزنید. به جای آن  با تکرار صحبت طرف مقابل احساساتش را تصدیق

می کنید.

می توانید عبارات خود را اینگونه شروع کنید : 

" مثل اینکه منظورت این است ... "

" به نظر می رسد می خواهی بگویی که ... "

" برداشت من این است که به نظر تو ... "

" بگذار بدانم منظور تو را درست فهمیده ام یا نه "

 

مهارت گوش دادن شماره 3 : پرس و جو

 

منظور  این است  که  با طرح  چند سوال  و با  پرس و جو از  اندیشه و احساس صرف سخنان طرف مقابل خود، آگاه شوید. می

توانید از آن ها بخواهید که  احساسات  منفی خود  را بیشتر توضیح دهند و این دقیقاً همان چیزی است که اشخاص از آن می

ترسند. می توانید  همچنین  آن ها را  تشویق کنید  تا درباره  رفتار یا عملی از ناحیه شما که آن ها را دلخور کرده توضیح دهند.

برای اغلب اشخاص ابراز خشم دشوار است. نمی خواهند بپذیرند که احساس رنجش دارند.

شما با شیوه پرس و جو از طرف مقابل خود مستقیماً دعوت می کنید که از شما انتقاد کند و ناراحتیش را ابراز کند.

البته برخی افراد اغلب از اینکه مورد انتقاد  قرار گیرند می ترسند. ممکن است بگویند : " آدم های حسابی با هم نمی جنگند

و از هم عصبانی نمی شوند." آیا شما هم چنین احساسی دارید؟

آیا از شنیدن انتقاد خشمگینانه کسی که برایتان اهمیت دارد می ترسید؟

هر کس در مواقعی دلگیر می شود ولی اغلب مردم حرفی در این باره نمی زنند و احساس شرم و خجالت می کنند.اگروظیفه

خود  بدانید تا اشخاص را به صحبت درباره احساسشان تشویق کنید، می توانید با افکار منفی روبرو شوید و بر شدت صمیمت

موجود بیفزایید.

وقتی از روش پرس و جو استفاده  می کنید، لحن صدای  شما از  اهمیت فراوانی برخوردار است. اگر طرز سوال شما با طنز یا

حالت تدافعی همراه باشد، روش، اثربخشی خود را از دست می دهد.

از پرس و جو  نه تنها برای اطلاع بیشتراز اندیشه و احساس دیگران استفاده می کنید، بلکه از علت مبهم واکنش های دیگران

آگاه می شوید و در موقعیتی قرار می گیرید که نسبت به رفع مشکل اقدام کنید.

فرض کنیم کسی شما  را به خودخواه  بودن متهم می کند، به جای اینکه حالت تدافعی بگیرید یا شش ماه تمام در خودتان فرو

روید از روش پرس و جو استفاده کنید: " ممکن است به من بگویید که از کدام رفتارم به این نتیجه رسیدید که خودخواه هستم؟

با این روش اگر به  این نتیجه برسید که انتقاد او درست بوده است سعی می کنید در رفتار خود تغییر ایجاد کنید ولی اگر به این

تصوررسیدید  که  انتقاد او  نادرست است  به جای اینکه  در جنگ بی ثمر به کرسی نشاندن حرف خود وارد شوید، حقیقتی در

صحبت طرف مقابل خود بیابید و به این طریق، بدون دفاع از خود، اشتباه بودن انتقاد وارد بر خود را ثابت کنید.

به ظاهر  عجیب می رسد  اما این  روش را " قانون اضداد " می نامند. زمانی که در  موافقت  با  انتقاد کننده حرف می زنید می

توانید اشتباه او را ثابت  می کنید  اما  وقتی در مقام مخالفت با او حرف بزنید او  را به  درست  بودن  نقطه  نظرش مطمئن می

کنید، زیرا تلاش برای دفاع از خود طرف مقابل را عصبی می کند، او هم می خواهد حرفش را به کرسی بنشاند.

 

مثال:

همسرتان در مقام انتقاد می گوید : " جز به خودت به هیچ کس فکر نمی کنی. "

جواب مجاب کننده: " این حرف تو مرا ناراحت می کند (عبارت با مفهوم من احساس می کنم)

فکر می کنم تحت تاثیر رفتار من خیال می کنی به تو بی توجهم (اندیشه همدلانه)

مسلما درست نیست که با تو چنین برخورد شود ( خلع سلاح )

من هم بی اعتنایی را دوست ندارم. می توانم بفهمم که از من رنجیده ای ( احساس همدلانه )

آیا همینطور است؟ کدام رفتار من باعث شده است که چنین فکری بکنی؟ (پرس و جو)

 

سه مهارت مربوط به گوش دادن یعنی خلع سلاح کردن، همدلی کردن و پرس و جو جان کلام گوش دادن موثر است.

 

                                                                 مهارت های ابراز وجود کردن

 

به کمک سه  مهارت گوش دادن بهتر می توانید با احساسات منفی دیگران  روبرو شوید و به کمک مهارت های ابراز وجود کردن

می توانید نظرات و احساسات خود را بیان کنید.

 

مهارت ابراز وجود کردن شماره 1 :

 

به جای بحث و به جای اینکه  موضع  تدافعی بگیرید، می توانید با جملات " من احساس می کنم" احساسات خود را بیان کنید.

روش ساده ای  است، تنها  کاری که  می کنید این است که جمله را با مفهومی از " من احساس می کنم " شروع می کنید و

بعد جمله ای در وصف احساستان می گویید از جمله آن ها:

1-     احساسات منفی : خشمگین هستم، احساس می کنم که تحقیر شده ام. احساس بی مهری می کنم، احساس می

کنم مورد بی اعتنایی قرار گرفته ام و...

2-     خواسته ها : دلم  می خواهد  وقت  بیشتری  با تو صرف کنم، دلم می خواهد این مسئله را حل کنیم و به هم نزدیک تر

شویم، دلم می خواهد سعی کنی منظور مرا بفهمی و...

عبارت های  با  مفهوم " من احساس می کنم " با عباراتی که با " تو " شروع می شوند در تضاد آشکار هستند از جمله ی این

عبارات می توانیم به " تو مرا عصبانی می کنی "، " تو حق نداری چنین حرفی بزنی " ، " تو در این باره اشتباه می کنی"اشاره

کنیم.

جملاتی که  اینگونه  با " تو "  شروع  می شوند عیب جویانه، سرزنش آمیزو در موضع داوری هستند و همیشه منجر به بحث و

مشاجره می شوند.

 

مهارت ابراز وجود کردن شماره 2 :

 

اشخاص بیش از هر چیز دیگری مایلند که مورد توجه و نوازش قرار گیرند.

خیلی ها  فرضیه  ناگفته ای دارند و بر اساس آن فکر می کنند که  توجه  و  خشم دو خصوصیت متضاد هستند. ممکن است

نتیجه  گیری شتاب زده کنید که اگر دو  نفر از هم عصبانی  باشند به هم احترام نمی گذارند و علاقه مند به یکدیگر  نیستند در

نتیجه واکنش  نامناسب  نشان می دهید، احساس می کنید که  باید قبل از آنکه رد شوید، طرف مقابل را رد کنید تا اعتبارتان از

بین نرود. اگر با رفتار خود  نشان  دهید که علیرغم  اختلاف به آن ها  احترام می گذارید.از پیش آمد کردن این موقعت جلوگیری

می کنید. با این طرز  برخورد  آن ها نیز  با گوش شنوا با شما برخورد  می کنند و به سهولت  بیشتری احساساتشان را در میان

می گذارند.

در شیوه  نوازش  به طرف مقابل می گویید  با آنکه از کار یا سخن او دلگیر هستید به او علاقه مندید و  به او احترام می گذارید.

ممکن است  از کار  شخص، از  اندیشه و از احساس کسی ناراحت باشید اما تکفیر کردن و بد قلمداد کردن آن ها  کمکی نمی

کند. توجه داشته  باشید که آن ها نیز مانند شما مجموعه ای از نقاط قوت و ضعف هستند. اگر نشان دهید که آن ها را دوست

دارید و به آن ها احترام می گذارید این طرز برخورد شما را درک می کنند و در این شرایط حل مسایل بسیار ساده تر می شود.

 

با  تمرین  این  پنج اصل در ارتباطات خود ، می توانید زمینه  ارتباطات بهتر و صمیمانه تر را ایجاد کرده  و از آن ها

لذت ببرید.
منبع:
http://psy-hamraz.blogfa.com





مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: